زمان جاری : یکشنبه 17 تیر 1403 - 11:24 قبل از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم


سلام مهمان گرامي؛
مهمان گرامي، براي مشاهده تالار با امکانات کامل ميبايست از طريق ايــن ليـــنک ثبت نام کنيد


آیا میدانید؟ ایا میدانید :





خوش آمدید . با عضویت در انجمن می توانیدموضوع جدید ارسال کنید و یا به موضوعات کاربران دیگر پاسخ دهید..
تعداد بازدید 218
نویسنده پیام
mehdi آفلاین



ارسال‌ها : 16
عضویت: 17 /10 /1392
محل زندگی: هشترود
تشکر شده : 9
عاشقانه

باز هم ترانه های ناتمام

سر گردان میان هوای پر باد و باران دلم

چه می کند این پاییز با دلم!

عجب حال و هوای عاشقانه ایست

این روزهای خنک پاییزی

نسیمی که زیر پوست صبح من می رقصد

هر چند صبح تنهایی ست

و آفتاب کوچک ظهرهایش

با تمام نبودنت

دلتنگی غروب غمناکش

و سکوت دلگیر شب هایی که:

جای خالی تو را در آغوش جستجو میکند

و این پاییز چه می کند با دل من!

یاد بارانی که روی پوست من و تو نم زد

و ما گفتیم عشق را زیر باران دیدیم

من به پاییز بودن تمام سال عادت کرده ام!

اما به ندیدن تو...

نــــــــــــه …

هوا سرد نیست …

سرمای کلامت، دیوانه ام میکند …

بی رحم !

شوق نگاهم را ندیدی؟

تمام من به شوق دیدنت، پر میکشید …

ولی …

همان نگاه بی تفاوتتــــــــ …

برای زمین گیر شدنم کافی بـــــــــــــود …

دوست داشتنت

وقتی مرا نمی خواهی

سخت ترین آزمون زندگی است

تو

ــ تنها مونس زندگی ام! ــ

دوستت دارم و

اعتراف می کنم

رهایی از تو

ممکن نیست ...

ناگفته هایم را

جوی های بی انتهای خیابان ها برده اند و من

مشتاقم به همین

هر از گاهی از دور دیدنت ...

دسـت بـه “صورتـم” نـزن !

می تـرسم بیـفتـد

نقـاب خنـدانـی کـه بـر چهـره دارم !

و بعــد

سیـل ِ اشـک هـایـم “تـــــــــــو” را بـا خـود ببــرد

و بـاز

من بمانم و تنهــــــایی …!!!

به نام کلام دروغین عشق

چند وقتی بود که میخواستم برای تو درد این قلبی را که شکستی و رفتی بنویسم

اما تا میخواستم بنویسم قطره های اشکم بر روی کاغذ میریخت

و نمی توانستم آنچه را که میخواهم بر روی صفحه کاغذ

خیس بنویسم.حالا دیگر یک قطره اشک نیز در چشمانم نمانده و

همان قلب شکسته ام تنها یادگار از عشقت به جا مانده

قلبی که یک عالمه درد دارد ، دردی که مدتهاست دامنگیرش شده است.

از آن لحظه ای که رفتی در غم عشقت سوختم و با لحظه های تنهایی ساختم.

نمی توانستم از او که مدتها همدل و همزبانم بود جدا شوم ،

اما تو رفتی و تنها یک قلب شکسته سهم من از این بازی عشق بود

یک بازی تلخ که ای کاش آغاز نمیکردم تا اینگونه در غم پایانش بنشینم

تو که میخواستی روزی رهایم کنی و چشمان بی گناهم را خیس کنی

چرا با من آغاز کردی!

مگر این قلب بی طاقت و معصوم چه گناهی کرده بود

گناهش این بود که عاشق شد و تو را بیشتر از هر کسی ، از ته دل دوست داشت

اینک که برای تو از بی وفایی هایت مینویسم انگار آسمان چشمانم دوباره ابری شده

و در قحطی اشک دوباره میخواهد ببارد.اما من مینویسم

مینویسم که یک قلب را شکستی ، و زندگی ام را تباه کردی.

کاش می دانستی چقدر دوستت داشتم ،

کاش می دانستی شب و روز به یادت بودم و از غم دوری ات با

چشمان خیس به خواب عاشقی می رفتم.

نمی دانی چه آرزوها و رویاهایی را با تو در دل داشتم.می خواستم عاشقترین باشم ،

برای تو بهترین باشم ، یکرنگ بمانم و یکدل نیز از عشقت بمیرم.

آن زمان که با تو بودم کسی نام مرا صدا نمیکردم ،

همه به من میگفتند ((دیوانه)).آری من دیوانه بودم ، یک دیوانه ساده دل.

دیوانه ای که اینک تنهای تنهاست و از غم جدایی ات روانی شده است.

این را بدان نه تو را نفرین کردم ، و نه آرزوی خوشبختی برایت کردم.

این روزها خیلی احساس تنهایی میکنم ،

راستش را بخواهی هنوز دوستت دارم اما

دیگر دلم نمیخواهد حتی یک لحظه نیز با تو باشم.

خیلی دلم میخواهد فراموشت کنم اما نمی دانم چرا نمی توانم

دلم برای لحظه های با تو بودن تنگ شده و یاد آن لحظه ها قلب شکسته ام را میسوزاند.

و این بود سرنوشت من و تو! چه بگویم که هر چه بگویم دلم بیشتر می سوزد .

نیستی که ببینی اینجا زندگی ام بدون تو بی عطر و بوست ، بی رنگ و روست.

هر چه نوشتم درد این قلب دیوانه من بود ، نمیخواستم بنویسم از تو ، اما قلبم نمیگذاشت.

بهانه میگرفت ، گریه می کرد ، میگفت بنویس تا بداند چه دردی دارم.

انگار دوباره کاغذم از قطره های اشکم خیس شده ،

دیگر قلمم برای روی کاغذ خیس نمی نویسد.

خواستم بنویسم که خیلی بی وفایی.


دوشنبه 29 اردیبهشت 1393 - 23:22
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از mehdi به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: anayurdum &
anayurdum آفلاین




ارسال‌ها : 7
عضویت: 29 /2 /1393
محل زندگی: هشترودوم
سن: 16
تشکرها : 10

پاسخ : 1 RE عاشقانه

عاشقانهتصویر: /weblog/file/forum/smiles/12.gif.با تشكر فراوان.


شنبه 24 خرداد 1393 - 20:46
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
fns4565 آفلاین




ارسال‌ها : 23
عضویت: 2 /5 /1395

پاسخ : 2 RE عاشقانه

تصویر: http://s6.picofile.com/file/8246145176/alonejavad_blogfa_com%D8%AC%D9%80%D9%80%D9%80%D9%85%D9%84%D8%A7%D8%AA_%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%87_%D8%B9%D9%80%D9%80%D9%80%D9%80%D9%80%D9%80%D9%80%D9%80%D9%80%D9%80%D9%80%D9%80%D8%B4%D9%82.jpg
آینه گفت چرا دیر کرده است ، نکند دل دیگری او را اسیر کرده است ؟
گفتم او فقط اسیر من است ، فقط لحظه ای چند تاخیر کرده است /
شاید هوا سرد بوده است ، شاید موعد قرار تغییر کرده است /
خندید آینه به سادگیم و گفت : عشق پاک تو را زنجیر کرده است /
گفتم درباره عشق من چنین سخن مگوی / گفت : خوابی ! او سالهاست که دیر کرده است /
در آینه به خود مینگرم ، آه / عشق تو عجیب مرا پیر کرده است /
راست گفت آینه که دیگر منتظر نباش ، او برای همیشه دیر کرده است…


امضای کاربر : سئو سایت همواره جزء 3 شغل برتر دیجیتال مارکتینگ در تمام دنیاست و یادگیری سئو برای هر سطح سوادی ممکن است، به همین دلیل آموزش سئو نیوسئو به شدت مورد استقبال کارشناسان، طراحان و صاحبان سایت ها در ایران قرار گرفته است.
شنبه 02 مرداد 1395 - 09:16
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
پرش به انجمن :


تماس با ما | عاشقانه | بازگشت به بالا | پیوند سایتی RSS